سلام بابا....
به نام خدایی که بابای مهربون منو پیش خودش برد و دل منو تا ابد
تنگ بابا کرد....
11 آذر ماه دومین سال آسمونی شدن باباست...
ساعت 11و نیم صبح ضربان قلب بابا برای همیشه ایستاد...
وصدای تیک تاکش از گوش ما گرفته شد...گاهی سکوت میکردم
تا صدای قلبش رو حس کنم، آخه بابا چند سال پیش عمل باز قلب انجام داده بود و دریچه قلبش مصنوعی بود و
مثل ساعت صداشو می شد که بشنوی....وقتی صدای قلبش
می اومد آروم میشدم و خیالم راحت میشد....اما11/9/99 ساعت 11و نیم صبح
صدای
قلب بابا برای همیشه ساکت شد...
🥺🥺🥺😭😭😭🥺🥺🥺
بابایی رفتی،اما من هنوز هم گرمای دستات رو روی سرم حس
می کنم...وقتی نازم میکردی دنیایی از آرامش و عشق رو زیر
دستات حس میکردم....
...حالا من موندم و یه دنیا دلتنگی و حسرت...
🥺بابا برام دعا کن آخه شما به خدا نزدیکتری بابا🥺
روحت شاد بابای قشنگم..
✨اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم✨
...بابابرای دیدنت لحظه شماری میکنم...