ناسازگاری از فلک آمد...وگرنه من با خاک خوی کردم و با خار ساختم..
✨سلام و ادب✨
به تبعیت از فرمایشات یه استاد عزیز و شیرین سخن اشعار
پروین اعتصامی رو میخوندم از این شعرش خوشم اومد..
بارید ابر بر گل پژمردهای و گفت
که از قطره بهر گوش تو آویزه ساخت
از بهر شستن رخ پاکیزهات ز گرد
بگرفتم آب پاک ز دریا و تاختم
خندید گل که دیر شد این بخشش و عطا
رخسارهای نماند، ز گرما گداختم
ناسازگاری از فلک آمد، وگرنه من
با خاک خوی کردم و با خار ساختم
ننواخت هیچگاه مرا، گرچه بیدریغ
هر زیر و بم که گفت قضا، من نواختم
تا خیمهٔ وجود من افراشت بخت گفت
کاز بهر واژگون شدنش برفراختم
دیگر ز نرد هستیم امید برد نیست
کاز طاق و جفت، آنچه مرا بود باختم
منظور و مقصدی نشناسد به جز جفا
من با یکی نظاره، جهان را شناختم
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۱۵ ساعت 16:52 توسط R.gh
|