آخرین...
🌹به اسم خدای قشنگم🌹
سه سال پیش امروز و این ساعت بابا از پیشم رفت😭
سه سال پیش این ساعت سر بابا رو بوسیدم
و باهاش خداحافظی
کردم...و اون شد آخرین بوسه ای که نثار بابا کردم..
دو هفته بعدش بابای مهربانم سکته کرد و به بیمارستان منتقل شد و دیگه برنگشت...
بابا رفت و چشاش رو به روم بست..
اون رفت ولی من هنوز گرمی دستاش رو
رو سرم حس میکنم..
همیشه دست رو سرم میکشید و قربون صدقه ی موهام میرفت...
کاش بودی بابا ...کاش بودی...😭😭😭😭
...تو رفتی و من ماندم با دنیایی از حسرت...
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۴۰۲/۰۸/۱۴ ساعت 18:30 توسط R.gh
|